کفش های جا مانده در ساحل
14 اردیبهشت 1395 توسط مهشيد جمشيدي فر
چادرم را بردار ندارید
صاحب خانه اش گفته بود : ٰطیبه که به خانه ما آمد ، ما سرمان برهنه بود ، بی حجاب بودیم این قدر پند و نصیحت کرد و از قرآن و دعا گفت که ما دیگر یک تارمویمان را نگذاشتیم پیدا شود ٰ به ساواک که گرفته بردنش و دستبند زده بود به دستهایش ، گفته : ٰ مرا بکشید ولی چادرم را بر ندارید .
شهیده طیبه واعضی دهنوی ،